داستان کوتاه زیبا و خواندنی

اين نوشته هايي است ازيك دخترخوشبخت

داستان کوتاه زیبا و خواندنی

مرد فقيرى بود که همسرش از شير گاوشان کره درست ميکرد

و او آنرا به تنها بقالى روستا میفروخت

زن روستايی کره ها را به صورت دايره های يک کيلويى میساخت

همسرش در ازای فروش آنها مايحتاج خانه را از همان بقالی میخريد

روزى بقال به وزن کره ها شک کرد و تصميم گرفت آنها را وزن کند

هنگامیکه آنها را وزن کرد:ديدکه اندازه همه کره ها 900 گرم است

او از مرد فقير عصبانى شد و روز بعد به مرد فقير گفت:

ديگر از تو کره نمیخرم،تو کره ها را به عنوان يک کيلويي

به من مى فروختى در حالى که 900گرم است.

مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت:

 راستش ما ترازويی نداريم که کره ها رو وزن کنيم

 ولي يک کيلو شکر قبلا از شما خريديم

 و آن يک کيلو شکر را به عنوان وزنه قرار داديم

 * يقين داشته باش که با مقياس خودت برای تو اندازه مى گيرند*



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده : مریم